ناآرامی در اردن؛ ریشههای اقتصادی بحران در جزیره آرامش
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۸۲۷۲۷
افزایش قیمت بنزین برای ۱۶ بار در طول ۲ سال اخیر، پادشاهی اردن را با چالش اقتصادی- اجتماعی جدیدی مواجه کرده است. علاوه بر اعتراضات مردمی، اعتصاب کامیون داران بویژه در استان های جنوبی همچون «معان»، «کرک» و «الزرقاء» توجه همگان را به خود جلب کرده است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، تصمیم دولت «بشر الخصاونه»، نخست وزیر اردن برای افزایش قیمت بنزین برای شانزدهمین بار در طی 2 سال اخیر جرقه ناآرامیهایی در کشور اردن بود که تاکنون 4 کشته درپی داشته و بسیاری از رسانههای عربی از واژه بحران برای آن استفاده کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستان از آنجا شروع شد که 2 هفته قبل در جلسهای جنجالی نخستوزیر شایعات مربوط به حذف یارانههای سوخت را تایید و اعلام کرد که به دلیل ناتوانی دولت در تامین یارانه 680 میلیون دلاری سوخت، بند مربوط به آن را از بودجه 2023 حذف کرده است.
این درحالی بود که چند روز قبل هم دیوان محاسبات در اردن اعلام کرده بود در راستای سیاستهای ریاضتی، تصمیم دارد که سن بازنشستگی در این کشور را افزایش دهد که این امر فضای شبکههای اجتماعی و افمار عمومی را ملتهب کرده بود.
در واکنش به این تصمیم رانندگان خودروهای سنگین در شهر «معان» در جنوب اردن اقدام به اعتصاب کردند و این درحالی بود که اتحادیه کامیونداران (مستقر در امان) با این اعتصاب مخالفت کرد ولی با وجود این مخالفت رانندههای خودروهای سنگین در شهرهای دیگر از جمله «الزرقاء» و «کرک» هم به اعتصاب پیوستند.
بازداشت 44 نفر از معترضان به افزایش قیمت سوخت در اردناستقرار گسترده نیروهای امنیتی در استانهای مختلف اردن
همچنین در شهرهای دیگر (غیر از پایتخت) هم اعتصاب آغاز شد و حتی در برخی مناطق رانندههای تاکسی هم دست از کار کشیدند. مشکل به حدی جدی شد که کار در بندر «عقبه» (تنها بندر اردن و شاهرگ حیاتی این کشور) برای 2 روز متوقف گردید.
دولت برای مهار بحران با درخواست رانندگان خودروهای سنگین برای افزایش 40درصدی کرایه که از سال قبل توسط اتحادیه مطرح شده بود، موافقت کرد ولی اعتصاب متوقف نشد.
مخالفان دولت با اشاره به اینکه بهانه دولت در اینباره که افزایش قیمت نتیجه جنگ اوکراین است، تاکید میکردند که روند افزایش قیمت بنزین (در 16 مرحله طی 2 سال) از قبل از جنگ آغاز شده بود. همچنین آنها با اشاره به دریافت روزانه 10 هزار بشکه نفت عراق با تخفیف 6 دلار برای هر بشکه باور داشتند که دولت با وضع مالیات بر بنزین قصد جبران کسری بودجه را دارد.
درحال حاضر دولت اردن نزدیک به 5 میلیارد دلار کسری تراز و 2 میلیارد دلار کسری بودجه دارد و منتقدان دولت تاکید دارند که دولت به جای اعمال سیاستهای ریاضتی واقعی مانند کاستن از ریختوپاش خانواده سلطنتی، کاهش حقوق مدیران (میانگین بالای 10 هزار دلار) و استخدامهای بیحساب و کتاب، ضعیفترین بخشهای جامعه را با سیاست2های ریاضتی هدف قرار داده است.
از سوی دیگر برخی دیگر از منتقدان مدعی هستند که دولت درحال اجرای سیاستهای بانک جهانی است تا بتواند وامهای جدید دریافت نماید، چراکه براساس مذاکرات اخیر نمایندگان بانک جهانی با دولت امان، دریافت وام جدید منوط به کاهش یارانهها و تعریفشدن محلی برای بازپرداخت آن شده است.
از آنجایی که دولت از وضع مالیات جدید یا افزایش مالیاتها نگران بود، اقدام به متوقفکردن یارانه سوخت کرده و حتی زمزمههایی در این باره وجود داشت که شاید دولت یارانه نان را هم متوقف نماید.
این سیاستهای اقتصادی دولت در شرایطی است که در رمضان سال 2018 نیز درپی تصمیم دولت «عبدالله نسور» نخستوزیر اسبق در وضع مالیات بر ارزش افزوده، خشم مردم در امان را برانگیخت که منجر به اعتراضات گستردهای در جولای آن سال شد که سرانجام با برکناری النسور قائله پایان یافت. آن اعتراضات البته منشا شکلگیری جنبشی با عنوان «معناش» در اردن شد و تا چندماه با اعتراضات کم تعداد به حیات خود ادامه داد.
اما اینبار برخلاف اعتراضات 4 سال قبل در امان که کاملا مسالمتآمیز بود و بدون هرگونه تلفات هزاران نفر در خیابان منتهی به دفتر نخستوزیری دست به تظاهرات میزدند، از همان ابتدا «عبدالرزاق الدلابیح»، جانشین فرمانده «امنیت عمومی» و دو روز بعد 3 نیروی امنیتی جان خود را از دست دادند. این امر بیش از همه ناشی از بافت عشیرهای و متعصب شهر معان است که از دیرباز کانون گروههای سلفی بوده است.
کشته شدن معاون رئیس پلیس «معان» اردن
هرچند در روزهای اخیر همزمان با برگزاری نشست بحرالمیت (بغداد 2) تا حدی از اعتراضات در اردن کاسته شد ولی بحران اقتصادی در اردن و نارضایتی از وضعیت معیشتی عمیقتر از آن است که با مسکن بتوان آنرا برای مدت زیادی آرام کرد.
دلیل این ادعا این است که نرخ بیکاری در اردن بالای 24 درصد است و کسری تراز تجاری 4 میلیاردی و کسری بودجه 2 میلیارد دلاری در 2 سال اخیر لطمات جدی به اقتصاد این کشور وارد کرده است. بحران کرونا، ورشکستگی نسبی صنعت توریسم به عنوان ستون فقرات اقتصاد اردن مشکلات را تعمیق بخشیده و دولتها نیز برای حل این مشکلات تنها به استقراض و یا مالیاتهای جدید پناه می برند.
بهنظر میرسد تا زمانی که دولت اردن برنامهای جدی برای اصلاحات حقیقی در جهت متوازنکردن بودجه و اجتناب از استقراض خارجی در پیش نگیرد، امیدی به بهبود نخواهد بود. انتظار این است که اینبار هم مانند سال 2018 با برکناری «بشرالخصاونه»، نخست وزیر فعلی، و احتمالا وام متحدان عربی و غربی اوضاع تا حدی آرام شود ولی تضمینی نخواهد بود که این راهکار همیشه موفقیتآمیز باشد.
نویسنده: سید کاظم صادقی، کارشناس مسائل منطقه
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: ملک عبدالله اخبار اردن ملک عبدالله اخبار اردن افزایش قیمت نخست وزیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۲۷۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریشههای تروریستپروری در سیاستهای غرب؛ ترور برای بقا!
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهرات مردم و تجمع دانشجویان جهان علیه صهیونیستها منجر شد.
گزارشهای ارسالی از دانشگاههای آمریکا یکی از شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند، اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند. سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند، اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
میسال ۱۹۴۸بودکه اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتگو درباره طرح قیمومیت بودند، اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.
علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند؛ بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هر تقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
منبع: رونامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی